1 مرداد 1392 امروز اولین روز از ماه قشنگ مرداده. ترنم کوچولوی من قراره 12 همین ماه دنیا بیاد و با مامانش هم ماه بشه. (تولد مامانی پنجم مرداده) وقت دکتر دارم چون یه ماه آخر باید هفته ای چکاپ بشم. دیگه اومدم خونه ی مامان اکرم تا مراقبم باشه. صبح بابایی اومد دنبال من و مامانم تا بریم بیمارستان چمران برای چکاپ. چون خواب مونده بودم و بابا پایین منتظر بود صبحانه نخوردم و رفتیم. تو بیمارستان دکترت خانم شهاب الدینی بود وقتی برای چکاپ رفتم پیشش گفت که فشارم بالاس 13 روی 9 . فرستادم سونوی آخرمو بگیرم تا بعد دوباره فشارمو چک کنه . تو این میون تا سونو آماده شه چندتا بیسکوییت و شیرم خوردم. تقریبا ساعت 1 بود که دوباره ب...