◕‿◕ ترنم زندگی ◕‿◕

عزیزم هنوز دندونات کامل بالا نیومده ولی حسابی کباب خور شدی هوا خیلی عالی بود وتو عاشق آب بازی و ماسه بازی بودی. انگار تو یه دنیای دیگه ای . از فیلمایی که ازت گرفتیم معلومه چقدر بهت خوش گذشته ... بابایی برات یه چاله کند که توش بتونی راحت بایستی ...

اینم نارین جون که 8 ماه از تو بزرگتره ولی خوبیش اینه با هم میرین کلاس اول اینم کارتی که خودم برات طراحیش کردم و به همراه یه کتاب داستان کوچولو و یه بسته اسمارتیز و یه کاکائو کارتی به مهمونات دادم. ...

  دخملی در انتظار شام وبالاخره شام اومد. البته دخملیه من ازین شام نخورد چون واسش هنوز زوده . فقط یه سوژه عکاسی بود ... ...

عشقم ایشالا سالیان سال زنده باشی و بهترین و با شکوه ترین سالهای نو رو تجربه کنی ...   عیدیت از مامان بزرگ بابایی ... عید دیدنی خونه خاله اعظم (خاله مامان) سفر به بابل . حیاط خونه خاله اشرف (خاله مامان) همراه با دایی رضا جون... راستی اون کفش قرمزایی هم که پاته عیدیه دایی رضاس.. هفت سین خونه مامان اکرم . فدای اون قیافت بشم که از حمام اومدی و حسابی سرخ و سفید شدی و اینم سیزده بدر ...... ...

اولین ماکارونی که عشقم میخوره !!!!     حمام بعد از کثیف کاری ....   آفتاب بعد از حمام ... ...

اینم عکس های آتلیه که برای شش ماهگیت بردم . برای اولین زمستونت عشقم ...

عزیزم مهشید جون دخمل خاله فائزه دوست مامانیه. این کوچولو 21 دی 1392 به دنیا اومده که من و تو 15 بهمن به دیدنش رفتیم.     عکس بیشتر در ادامه ...     ...

  ادامه مطالب رو هم ببینید...       ...

عکس بیشتر در ادامه...         ...